امروزه در اغلب خانوادههای منطقه ثامن دست کم یک دانشجو را پیدا میکنید که نه برای کسب دانش، بلکه بهخاطر انگیزههایی مانند سرگرمشدن، یافتن موقعیت ازدواج، پیشرفت در طبقه اجتماعی، یافتن موقعیت شغلی مناسب و... به دانشگاه میروند، اما بیشترشان فارغالتحصیل نشده متوجه میشوند که دنبال هر شغلی میتوانند بروند بهجز شغل متناسب با رشته تحصیلی و تخصص علمی خود!
همه اینها درحالی است که بنابر قانون آموزش و پرورش جمهوری اسلامی کشورمان «باسوادی به داشتن مدرک دانشگاهی نیست بلکه گذراندن موفقیتآمیز دوره سوم راهنمایی است که شما را در تعاریف اجتماعی و قانونی باسواد میکند.» به مناسبت هفتم دی و سالروز تشکیل نهضت سوادآموزی به فرمان حضرت امام (ره).
برای اطلاع از میزان سواد بازاریهای منطقهمان، چرخی میان بازارهای اطراف حرم زدیم. بیشتر کاسبان منطقه ما، حتی قدیمیهایشان، خود را باسواد معرفی میکردند و از میزان تحصیلات خود چه کم و چه زیاد بهواسطه درآمد نسبتا خوبی که داشتند، راضی بودند.
از میان شنیدنیهای گفتگو با کاسبان آنچه بیشتر از همه جالب بود، نحوه نگرش آنها به مقوله سواد بود؛ در نگاه بیشتر آنها «توانایی خواندن، نوشتن و حسابکردن حداقلی» برای کاسبی کافی بود.
حمیدرضا افخمی یکی از همین کاسبان در محله پایین خیابان است که از دوم راهنمایی تحصیل را ترک گفته و بهعنون ادامهدهنده کار پدر، وارد حرفه عکاسی شده است. او میگوید: من از ابتدا به کار و کاسبی پدرم علاقه داشتم و از آنجاکه درسهایم ضعیف بود، تحصیل را رها کردم و چسبیدم به عکاسی.
این همسایه محله طبرسی برای ادامهندادن درسش در سالهای بعد یک دلیل محکم دارد و خاطرنشان میکند: در کار و کاسبی بازاری، نیازی به تحصیلات در سطوح بالا نیست. بهاندازهای که بتوانی بنویسی و حساب کنی، کفایت میکند.
به عقیده افخمی افراد وقتی فعالیتشان را در بازارهای اطراف حرم آغاز میکنند، دو دلیل اصلی برای نداشتن تحصیلات دارند. او میگوید: برای بیشترشان ضرورتی در ادامه تحصیل نیست و برای خیلیها هم، نبود وقت آزاد، سببی است تا قید تحصیل را بزنند.
حاجباقر قنبری، از فروشندههای قدیمی محله نوغان هم تقریبا همان عقاید افخمی را دارد؛ او مدرک کلاس هفتم قدیمش را باارزشتر از مدرک دکترای امروزی میداند و میگوید: همین چند کلاس سواد قدیم، از سر بازار هم زیاد است!
پیرمرد نوغانی که اعتقادی به داشتن سواد بین کاسبان ندارد، اضافه میکند: قدیم در کلاسها به شاگردان درس اخلاق، ادب و فرهنگ میدادند، اما امروزه همه چیز شده ریاضی، شیمی، فیزیک و ... که به هیچ دردی نمیخورد! برای همین یک کاسب بهجای وقت گذاشتن روی درسخواندن، بهتر است سواد نوشتن و حسابکردن را بیاموزد و برود دنبال پول درآوردن.
«بازار باسواد نمیشناسد؛ کسی را میخواهد که حساب بداند، تیز باشد. بازار دنبال سواد نمیرود و فقط پول است که آن را میچرخاند؛ پول هم که در سواد زیاد نیست.» این حرف علی جعفری از پوشاکفروشان خیابان امیری است. او که خود دیپلم ناقص دارد، سواد و بازار را دو مقوله جدا از هم عنوان میکند و میگوید: بازار یعنی پول، پس باید برای همزبانی با این پول فقط حسابکردن بلد باشی و بس!
او باسوادی را در داشتن رفتار خوب با خریداران، چندان تاثیرگذار نمیداند و ادامه میدهد: مگر کسی که مدرک دکتری میگیرد، رفتارش، نحوه برخوردش، خلق و خویش و ... هم دکترا میگیرد؟ به نظرم همه افراد تحت تربیتی که از کودکی دارند، بزرگ میشوند و شخصیت میپذیرند.
به عقیده او «در بازار این سواد بالا نیست که اخلاق فروشنده را میسازد، بلکه نوع رفتار و منش اوستاست که تعیین میکند شاگرد در آینده چه نوع کاسبی خواهد شد.»
این جوان بازاری حرفش را اینطور به پایان میبرد: «بهنظرم اینکه شخصیت افراد با تحصیلات دانشگاهی آنها سنجیده میشود، اشتباه است. من از همین میزان تحصیلاتی که دارم، راضیام؛ چراکه نهتنها نانآور خودم هستم بلکه یک خانواده را هم میچرخانم بهتر از هزاران مهندس و دکتر»!
در بازار این سواد بالا نیست که اخلاق فروشنده را میسازد، بلکه نوع رفتار و منش اوستا تعیین کننده است
بعد از شنیدن سخنان بازاریها برای آگاهی از چند و، چون «تاثیر سواد در کاسبی» بهسراغ یکی از جامعهشناسان شهرمان رفتیم. غلامرضا صدیقاورعی، استاد جامعهشناسی دانشگاه فردوسی ضمن تایید بخشی از سخنان بازاریها، مشکل اصلی جامعه کنونی ما را آموزشهای اضافه عنوان میکند.
او به ۴ هزارو ۲۰۰ شغل موجود در ایران اشاره کرده و میگوید: این شغلها نیازهای مهارتی و آموزشی دارند. نیازهایی که در آموزش، متمرکز بر بحثهای فرهنگی شده و در مهارتها به کلی رها شده است.
صدیقاورعی عنوان میکند: فقط ۳۰۰ شغل است که نیاز به آموزشهای تخصصی همچون تجربی، ریاضی و .. دارد و ادامه راه آنها در دانشگاه است. ۳ هزارو ۹۰۰ شغل دیگر نیاز به مهارتآموزی دارند که متاسفانه انجام نمیشود. تجارت در بازار هم از جمله همین موارد است که مهارت میخواهد.
به گفته این استاد جامعهشناسی در شغلهای مهارتی مثل کاسبی در بازار، دانشگاه رفتن فقط هدردادن منابع انسانی است. او تصریح میکند: علاوهبر هدررفتن منابع، آموزش اضافه و بالارفتن توقعات هم از نتایج دانشگاهرفتن در این حوزه است، چراکه یک لیسانس حاضر نیست فروشنده مغازهای در بازار شود و این خود بر تعداد بیکاران میافزاید.
او گذراندن دوره سوم راهنمایی برای بازاریان را کافی میداند و تاکید میکند: سواد اضافه برای مشاغلی همچون کار و کاسبی در بازار بیفایده است، اما یک آموزش چندساعته که براساس ریزشغلها باشد، لازم و ضروری است؛ برای مثال یک دوره ۵۰ ساعته که مسائل فرهنگی، اجتماعی و جملات محاورهای زبانهای خارجی را به کاسبان آموزش بدهد.
این استاد دانشگاه هم مثل اغلب بازاریهای منطقه ثامن، سواد را در بااخلاقبودن کاسب موثر نمیداند و یادآور میشود که «همنشینی با افراد خوب، داشتن یک استاد اخلاق و آشنایی با آموزههای اسلامی درخصوص کاسبی است که خریدار را راضی و خشنود از بازارهای منطقه ثامن بدرقه میکند.»
* این گزارش پنجشنبه ۵ دی ۹۲ در شماره ۸۲ شهرآرا محله منطقه ثامن چاپ شده است.